تقسیم وظایف، مسائل دخل وخرج زندگی، فعالیتهای اجتماعی و تفریحی، انتخاب محل زندگی، داشتن فرزند، تربیت فرزند و... . بسیاری از زوجها برا ی تبادل نظر و صحبت با یکدیگر دچار مشکل میشوند و حل این مسائل را به بعدها موکول میکنند، به این امید باطل که اختلافات آنها بهخودی خود از بین خواهد رفت. زن ومرد نباید از برخورد و حل و فصل مشکلاتی که بهتدریج خود را مینمایانند خوداری کنند. بعضی وقتها در اثر گذشت زمان چنان تحتتأثیر خاطرات بد گذشته قرارمیگیرند که به هیچ وجه از عهده حل وفصل مشکلات خود برنمی آیند.
گاهی تصور میکنند با تولد فرزند همه مسائل حل میشود اما برعکس با تولد کودک امکان بروز افسردگی و افزایش زود رنجی زن وشوهر بیشتر میشود. باتوجه به تجربههای متفاوت، والدین ممکن است در تربیت فرزند هم دچار اختلاف بشوند؛ بنابراین برای حل این اختلافات قبل از اینکه خیلی دیرشود باید چارهای اندیشید که از بهترین راه حلهای پیشنهادی ارتباط مؤثر وگفتوگو است.
برقرارکردن ارتباط با گفتوگو کمی مشکل است؛ این آداب صحبت آموختنی است و به کمک ارتباط مؤثر میتوان سبک گفتوگو را تغییر داد. مصاحبت و با هم بودن یکی از سرمایههای ازدواجهای موفق است که میتوانید به سادگی و صرفا با برنامهریزی به آن دست پیدا کنید.
گفتوگویی که پایان خوش دارد نشانه صمیمت است. اما در خانوادههای آشفته لذت گفتوگو در فضای آلوده شکایتها وگلهگزاریها گم میشود و بهانه، تهدید و انتقاد جای آنرا میگیرد. زوجهای ناسازگار اصولا باهم حرف نمیزنند. صمیمیت محصول فرعی
توجه کردن، پذیرفتن، حساسیت به خرج دادن و درک کردن است به همین دلیل صمیمیت با سوء تفاهم، انتقاد، سرزنش و حساسیت به خرج ندادن رابطه معکوس دارد. با از دست دادن صمیمیت، یکی از اتصالهای مهم زندگی زناشویی سست میشود.
یکی از دلایل عدمدرک متقابل این است که زن برای تبادل احساساتش صحبت میکند و مرد برای ردوبدل اطلاعات صحبت میکند.
برای آنکه همسران احساس امنیت و نزدیکی بیشتری کنند تا به سمت ارتباط بهتر بروند لازم است بیشتر به هم توجه کنند. نزدیک بودن مسلماً معنایی بیش از تقرب فیزیکی دارد. ممکن است زن وشوهر همدیگر را زیاد ببینند اما کیفیت باهم بودنشان مطلوب نباشد.
2 نشانه مهم تمایل و توجه به همسر، توجه به رفاه او و آمادگی برای کمک و حمایت از اوست.
برخلاف خدمتکاری که درازای پرداخت پول کار میکند شما به خاطر احساس تعهد وتمایل روحی خود به همسرتان یاری میدهید. رعایت خواستههای همسر وتوجه به نگرانیهای او برای ایجاد روابط بهتر ضرورت دارد. در برخورد با واکنشهای بیتناسب همسرتان خونسردی خود را حفظ کنید و بدانید که بسیاری از واکنشهای نامتناسب از دوران کودکی نشأت میگیرد و به همان اندازه دوران کودکی به درک و رعایت نیاز دارد.
گاهی به فعالیتهایی که هر دو از آن لذت میبرید توجه کنید: مسافرت باهم، تزئین منزل، رفتن به سینما، تماشای برنامه تلویزیونی به اتفاق همدیگر، پیاده روی باهم، تمیز کردن خانه وشستن ظرفها بهصورت مشترک و... مواردی است که میتوانید اوقاتی را برای آنها درنظر بگیرید.
مشغلههای زیادی مثل شغل، مشکلات مالی، یا مشکلات بچهها میتواند میان زن و شوهر فاصله بیندازد اما صحبت درباره اتفاقات محل کار یا بحث درباره مسائل خانواده، صحبت از برنامههاو هدفهای آینده یا بازگو کردن موفقیتهای روزانه، همه و همه وسیله مناسبی برای تقرب بیشتر است.
رعایت پیشنهادهای زیر میتواند بسیاری از مشکلات موجود برسر راه گفتوگو را از میان بردارد:
- با همسر خود هماهنگ شوید.
- با علاقه به صحبتهای او گوش کنید.
- از قطع صحبت خودداری کنید.
- سؤال کنید.
- به اصل احترام مشترک و عمل متقابل اهمیت دهید.
برای مثال به مسائل همسرتان گوش دهید؛ حتی در مورد شکایتهای او از محل کارش. به این مسائل از دریچه چشم او نگاه کنید و احساسش را درک کنید نه اینکه او را متهم کنید و انگشت روی نقاط ضعفش بگذارید و همیشه حق را به هرکسی غیر از او بدهید، در این صورت او هرگز دیگر درد دلش را به شما نخواهد گفت و در مقابل مسائل شما همان رفتاری را میکند که شما با او کردهاید و در برابر مسائل شما هرگز احساس امنیت و پناه به شما نمیدهد؛ درست همان رفتاری که شما با او داشتید. هرگز به او نگویید که چه بکند، چه نکند. برایش تعیین تکلیف نکنید؛ میتوانید به جای همه اینها به او بگویید که اگر جای او بودید همین قدر کلافه میشدید.
بخشی دیگر از مشکلات زوجهای ناموفق این است که اغلب جنبههای مثبت زندگی را درنظر نمیگیرند.
تصویر ذهنی منفی روی طرز تلقی زن وشوهر از یکدیگر تاثیر میگذارد به طوریکه توانایی توجه به جنبههای مثبت را از دست میدهند و تنها جنبههای منفی را میبینند. دراین شرایط بعید نیست که زنی بهرغم مشاهده رفتار محبتآمیز شوهرش پیش خود بگوید این بدجنس حتما برنامهای دارد.
اغلب یادداشت کردن کارهای خشنودکننده همسر میتواند مفید واقع شود. هرگاه از او خشنود میشوید به نوعی او را تشویق کنید؛ مثلا میتوانید یک یادداشت تشکر به او بدهید. تنها درصورت جو مثبت میتوانید جنبههای منفی زندگی خود را از بین ببرید. میتوانید برای هرکدام از رفتارهای خوشایند روی برگه از یک تا 10 امتیاز بدهید. این روش را مارک کین گلداشتاین روانشناس دانشگاه فلوریدا ابداع کرد. هدف او بازکردن چشم بندهایی است که به زن وشوهر عصبانی اجازه نمیدهد رفتارهای خوشایند یا دست کم احساس قدردانی یکدیگر را درک کنند.
تحقیقات نشان میدهد که در خلال سوء تفاهمها، زوجهای پریشان بیش از سایر زوجها انگیزههای منفی را به یکدیگر نسبت میدهند.
زن وشوهر میتوانند خود را با شرایط یکدیگر تطبیق دهند و از سطح توقعات یکدیگر بکاهند.
آنها میتوانند از رویاهای خیالی به واقعیات زندگی زناشویی برسند و خود را با شرایط واقعی تطبیق دهند و بهرغم احساس اندوه و دلتنگی که گهگاه به سراغشان میآید، به زندگی مشترک خود ادامه دهند.
اما گاهی توقعات و امیدها و آرزوها به جای اینکه تخفیف بگیرند روی هم انباشته میشوند. آرزوی در الویت قراردادن خانواده از طرف همسر به یک توقع بیچون و چرا مبدل میشود و جای به کاربردن واژههای (بهتر است وان شاءالله و ما میتوانیم) را (باید) تصرف میکند. ماهیت مطلق (بایدها) و (امر ونهی) در زندگی زناشویی مسئله ساز میشود. مثلاً « همسرم باید زندگی خانوادگی را مقدم بر همه امور بداند.» با افزایش بایدها احساس اندوه و عصبانیت بیشتر میشود.
یکی دیگر از مشکلات زندگی خانوادگی از همینجا ناشی میشود. همسر میخواهد طرف مقابل علم غیب داشته باشد؛ یعنی بیآنکه او بگوید دیگری بداند که او چه میخواهد. بهتر است به دور از طفره و سرزنش درخواستتان را به روشنی و رک با همسرتان درمیان بگذارید؛ مثلا میتوانید لیستی از انتظارات خود را تهیه کنید و به در یخچال بچسبانید تا همسرتان ببیند. همین امر ساده به دور از دستور و چرا و تشر میتواند در حل بسیاری از مشکلات شما را یاری دهد.